عشق خدایی...
·•●مُـ ـخـاطَــبـ خـ ـاصـ ●•·
בورانے شـבه ڪًـه باس بگیم : عذر میخوام ڪًـــــــــــــه تو غلط ڪًـــــــــــرבے



عشق بدنیست...

ماییم که خرابش کردیم...

کثیفش کردیم...

باهوسمون...

بادروغامون...

اینکه چون فضامجازیه...

یه حرفایی میزنی که طرف میره توفضا...

مشکل ازعشق نیست...

مشکل از تویه...

وگرنه عشق خدابه بندشه که تالان...

گذاشته بشریت روزمینش زندگی کنن...


یه ماجرایی روشروع کن که تهشوخودت رقم بزنی...

وگرنه عاشقی تواین روزگاریه قصه ی ازپیش تعیین شدست...

اولش با یه دیدارازروی دلتنگی شروع میشه...

وبا

تجاوز

تموم...


وقتی تنهایی دنبال کسی نباش که تنهاییتو باهاش پرکنی...

چون هیچکس نیست که...

در ازای پرکردن تنهاییت چیزی ازت نخواد...


همیشه ادمایی که سفرمیکنن...

دلشون خوش نیست...

گاهی اوقات میرن...

شایددنبال عشقشون میگردن...

شایدواسه مرورجاهایی که باعشقشون رفتن...

وشاید...

میخوان فراموش کنن...

چندماه گذشترو...


باران می بارد...

چه تودوست داشته باشی یانه...

شاید در سرزمینی دور...

کسی مزرعه اش روبه زوال است...


توهرشهردنیا که بارون میاد...

خیابونی گم میشه توبغض و درد...

توبارون مگه میشه عاشق نشد...

توبارون مگه میشه گریه نکرد...


همه رازت یه طرف...

چشمای نازت یه طرف...

ندیدیم چشمیرو که تونخ چشم تونرفت...


بعضیا چشماشون...

نشون دهنده ی...

فرشته ی پاک درونشونه...

مث خودت....



دریافت کد بارش برف چت روم